بسمه تعالی

    عزیزی‌یم هارادی؟     ائل ایستمز هر آدی

                                            هاردا اولسان وطنده      دئمـه بورا هارادی         

هر جا قدم می‌گذاشتم بوی تو را می‌داد بوی من را بوی ما را، علم و عاطفه دست در دست هم داده بودند تا نقصانی به چشم نیاید. در خلوت می‌گفتیم و می‌شنیدیم تا خودمان را نقد کرده باشیم. کنکاش می‌کردیم تا به جوهری ناب دست یابیم.

پس از اعلام نتایج سومین دوره جشنواره غیردولتی «آنامین یایلیغی» در تاریخ 23/2/1391 که مصادف با روز مادر "آنالار بایرامی" بود، تصمیم گرفتم تا اندازه‌ای که در توانم هست برای تقدیم الواح تقدیر و تندیس برندگان، نمایندگان، تجلیل و تقدیر شدگان جشنواره بروم و نقصان نداشتن اختتامیه را تا حدی جبران کنم.

ابتدا در محضر دو دوست گرامی به شهرستان مشگین شهر «خییو» رفتیم و لوح تقدیر و تندیس تعدادی از دوستان برنده، تقدیری و یکی از نمایندگان جشنواره را تقدیم کردیم، البته سعی کردیم اهدای لوح‌های تقدیر و تندیس در مکانهای تاریخی و طبیعی آنجا باشد. مثلا لوح تقدیر و تندیس یکی از داوران جشنواره در مکان تاریخی «کؤهنه قالا» اهدا شد و لوح تقدیر یکی از زحمتکشان جشنواره در طبیعت زیبای «کَپَز» تقدیم شد و لوح تقدیر یکی از 11 شرکت کننده ادوار سه گانه جشنواره در روستای زیبای آلنی که قله سرفراز "سولطان ساوالان" با ابهت تمام از آنجا قابل مشاهده است، اعطا گردید. شب را در خدمت تعدادی از جوانان همان روستا بودیم. در برگشت به منطقه تاریخی «شه‌هه‌ر یئری» رفتیم، مکانی که بوی هزاران سال تاریخ و تمدن را می‌دهد. ساعتی در مکتب‌خانه «شه‌هه‌ر یئری» هنر و تمدن پدران و مادرمان را نگریستیم، مکتب خانه‌ای عظیم، غریب و دورافتاده که حتی راه رسیدن به آنجا هم بوی غربت و سختی می‌دهد.

در مشگین شهر «خییو» لوح تقدیر و تندیس دوستان پارسا آبادی «پارس آباد» به هنرمندان خیاوی داده شد تا ارسال فرمایند.

به خانه برگشتم و مهیای سفر به شهرهای دیگر شدم. با اتوبوس به تبریز رفتم و با هماهنگی خوبی که دوستان انجام داده بودند سر ساعت مقرر در دفتر مرکز کتابفروشی «یورد» جمع شدیم و به استثنای یکی از داوران و دو تن از برندگان مقیم تبریز، بقیه دوستان حاضر بودند. همانگونه که در «خییو» راجع به جشنواره سوم بحث و تبادل نظر شد و راجع به دوره چهارم هم صحبت گردید، در تبریز و سایر شهرها هم پیشنهادات و انتقاداتی نسبت به مسائل مذکور انجام گرفت. پس از حدود یک ساعت مراسم اهدای لوح و تندیس در حضور ده نفر انجام شد و به خانه دوستی که از داوران جشنواره نیز بود، رفتم و شب را در خدمت ایشان بودم.

صبح می‌خواستم با اتوبوس به جلفا بروم که میسر نشد و به مرند رفتم. لوح تقدیر و تندیس دوستان مرندی را در تبریز به یکی از عزیزان حاضر در مراسم داده بودم تا دوستان، خودشان تشریف آورده و تحویل بگیرند. با این حال با یکی از تقدیری‌های جشنواره که ساکن مرند بودند تماس گرفتم و ایشان را از نزدیک دیدم. حدود یک ساعت در مرند بودم و با ماشینی بین راهی به "علمدار" در نزدیکی‌های جلفا رفته و نهار را مهمان خانواده‌ای هنرمند بودم. پس از استراحتی کوتاه الواح تقدیر ایشان را تقدیم کردم و آنها نیز از روی لطف و کرم به بنده لوح‌های تقدیری اعطا کردند. با پدر همان خانواده به یک نانوایی رفتیم. شاطر، از شرکت‌کنندگان جشنواره بود و به گفته خودش 3 سال است که شعر ترکی می‌سراید.

ایشان با خوشرویی تمام از ما استقبال کرد و پس از دادن چای و فطیر با اهدای لوح تقدیری که در کنارش خودکار و شاخه گلی هم گذاشته بود، تشویقم نمود.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که پس از 3 دوره جشنواره که با شرینی‌ها و سختی‌های زیادی همراه بود، این اولین بار بود که لوح تقدیر می‌گرفتم آن هم از خانواده‌ای هنرمند و نانوایی سرشار از هنر.

ز خاک من اگر گندم بر آید       از آن گر نان پزی مستی فزاید {مولوی}

یکی از برندگان جشنواره که ساکن علمدار بود، تشریف آورد و با ایشان به روستای آنها رفته و لوح تقدیر و تندیسشان را تقدیم کرده و با پدر همان خانواده هنرمند شب را در روستای لیوارجان بیتوته کردیم.

صبح از خواب بیدار شده و رهسپار تبریز شدم و بلافاصله به مراغه رفته و لوح تقدیر یکی از زحمتکشان و داوران جشنواره را تقدیم کردم و با همان داور محترم به بناب رفته و پس از صرف چای همراه هنرمندان بنابی به کتاب‌فروشی یکی از دوستان رفتیم و پس از یک ساعت نشستن و صحبت کردن با نویسندگان و شعرای حاضر در آنجا عازم تبریز شدم. سوار ماشین شدم و باران به شدت می‌بارید، یک بار کنترل ماشین از دست راننده خارج شد اما به سلامت به مقصد رسیدیم و شب را در محضر دوستی بزرگوار و صاحب‌قلمی نازک خیال بودم. به این ترتیب سفر تندیس پایان یافت و از تمام عزیزانی که در این چند روز به آنها زحمت داده و مزاحم اوقات شریفشان شدم، عذر می‌خواهم و برای تمام زحمتکشان و شرکت‌کنندگان هر سه دوره جشنواره آرزوی موفقیت و سربلندی می‌کنم.

در نهایت لازم است، عرض کنم لوح تقدیر و تندیس هنرمندان عزیز اردبیلی {همشهریانم} به تدریج اهدا شده و اهدا خواهد شد و لوح تقدیر و تندیس برندگان و داوران سایر شهرها نیز یا ارسال شده و یا به زودی ارسال خواهد شد.

 

مدیر مسئول انتشارات یایلیق؛

بانی و دبیر جشنواره غیردولتی آنامین یایلیغی

سعداله دنیوی مغانلو